نويسنده: دكتر سيدرضا مؤدب





 

آغاز نزول قرآن

پيامبر اسلام (صَلَّي الله عَليهِ و آله و سلم) پيش از بعثت و مقارن آن، به غار حرا مي رفت و در آن جا با خداي خود راز و نياز مي كرد. اين مناجات ادامه داشت تا اين كه جبرئيل بر وي نازل شد و پيام الهي را بر او خواند. خود آن حضرت در اين مورد مي فرمايد:
در غار حرا در خواب به سر مي بردم كه جبرئيل بر من درآمد و برايم پاره اي از ديبا كه كتابي و نبشته اي در آن بود، آورد و گفت: بخوان. گفتم: خواندن نمي دانم، جبرئيل مرا فشرد و رها كرد و گفت: بخوان... . تا سه بار اين وضع تكرار شد و در آخرين بار به من گفت: بخوان. گفتم: چه چيزي را بخوانم؟ گفت: اقْرَأْ بِاسْمِ رَبِّكَ الَّذِي خَلَقَ. خَلَقَ الْإِنسَانَ مِنْ عَلَقٍ... . (1)

واسطه ي نزول قرآن

نزول وحي بر پيامبر اکرم (صَلَّي الله عَليهِ و آله و سلم)، غالباً از طريق جبرائيل (عليه السلام) بوده است؛ در حالي که وحي بر انبياي ديگر از پس پرده، در خواب و گاهي به وسيله ي فرشته ي وحي بوده است. در قرآن از جبرئيل گاهي به روح الامين تعبير شده است: نَزَلَ بِهِ الرُّوحُ الْأَمِينُ (2). گاهي به رسول کريم ياد مي شود: إِنَّهُ لَقَوْلُ رَسُولٍ كَرِيمٍ (3). جبرئيل به شکل انساني در نزد پيامبر اکرم (صَلَّي الله عَليهِ و آله و سلم) حاضر مي شد، و وحي را بر ايشان قرائت مي نموده است. در مواردي نيز مقدمات وحي بر پيامبر (صَلَّي الله عَليهِ و آله و سلم) همانند آوايي به گوش آن حضرت مي رسيد. از پيامبر (صَلَّي الله عَليهِ و آله و سلم) نقل شده است که:
وحي بر من به دو شکل نازل مي شد: گاهي از طريق جبرئيل که بر من وارد مي شد؛ مانند ملاقات شخصي، شخص ديگر را... و گاهي به صورت آوايي که به گوش مي رسيد تا بر قلب من مي نشست. (4)
جبرئيل (عليه السلام) با احترام کامل بر پيامبر (صَلَّي الله عَليهِ و آله و سلم) وارد مي شد که حکايت از عظمت قرآن و پيامبر (صَلَّي الله عَليهِ و آله و سلم) داشت و از آن حضرت اجازه مي گرفت. مرحوم صدوق مي نويسند:
امام صادق (عليه السلام) مي فرمايد: جبرئيل هنگامي که بر پيامبر (صَلَّي الله عَليهِ و آله و سلم) وارد مي شد، در برابر پيامبر (صَلَّي الله عَليهِ و آله و سلم) چونان يک بنده مي نشست و بر حضرت وارد نمي شد، مگر آن که اذن گرفته باشد. (5)

کيفيت نزول وحي

خود آن حضرت در روايتي که از طريق عامه و خاصه نقل شده، کيفيت نزول وحي را چنين بيان مي دارد:
و أمّا کيفيّة نزول الوحي فقد سألَه الحارثُ بنُ هشام: کيفَ يأتيکَ الوحي؟ فقال (صَلَّي الله عَليهِ و آله و سلم): أحياناً يأتيني مثلَ صلصلةِ الجرس و هو أشدّه عليَّ فيُفصِم عنّي فقد وعيت ما قال، و أحياناً يتمثّل لي الملک رجلاً فيکلّمني فأعي ما يقول؛ (6) حارث بن هشام از پيامبر اکرم (صَلَّي الله عَليهِ و آله و سلم) پرسيد: وحي بر شما چگونه نازل مي شود؟ حضرت فرمود: گاه صدايي همانند صداي جرس به گوش من مي رسد و وحيي که بدين صورت بر من نازل مي شد، سخت بر من گران و سنگين بود. سپس اين صداها قطع مي شد و آنچه را فرشته وحي مي گفت فرا مي گرفتم. گاهي نيز فرشته ي وحي به صورت مردي بر من فرود مي آمد و سپس با من سخن مي گفت و من گفته هاي او را از برمي کردم.
از حديث مذکور روشن مي شود که وحي به شکل اوّل بر پيامبر (صَلَّي الله عَليهِ و آله و سلم) گران بوده است چنان که خداوند متعال از اين گونه وحي در قرآن به قول « ثقيل » ياد کرده فرموده است: إِنَّا سَنُلْقِي عَلَيْكَ قَوْلًا ثَقِيلًا؛ (7) ما به زودي سخني سنگين به تو القا خواهيم کرد.
مرحوم طبرسي در ذيل آيه ي شريفه مي فرمايد:
و قيل معناه: قولاً ثقيلاً نزوله، فإنّه (صَلَّي الله عَليهِ و آله و سلم) کان يتغيّر حاله عند نزوله و يعرق و اذا کان راکباً يبرک راحلته و لا يستطيع المشي؛ (8)
گفته شده است نزول آيات بر پيامبر صلي الله عَليهِ و آله و سلم سنگين بود و حال آن حضرت تغيير مي نمود و عرق بر چهره ي مبارک ايشان جاري مي شد و اگر سواره بودند، ماندگار مي شدند و نمي توانستند به راه خود ادامه بدهند.
در مورد کيفيت فرود آمدن قرآن از لوح محفوظ، نظريات متفاوتي بين علما ديده مي شود:
اکثر دانشمندان علوم قرآني معتقدند که قرآن به طور مسلّم، با الفاظ منتخب آسماني و ساختار الهي بر پيامبر اکرم (صَلَّي الله عَليهِ و آله و سلم) نازل شده است. از همين رو اعجاز لفظي و بياني قرآن يکي از مهم ترين و نمودارترين وجوه اعجاز قرآن است. منشأ اختلاف در برداشت هاي آنان از خود آيات است. از طرفي صراحت برخي از آيات بر نزول تدريجي و پراکنده - در طول 20 تا 23 سال در مناسبت هاي گوناگون - دلالت دارد؛ مانند:
وَقُرْآناً فَرَقْنَاهُ لِتَقْرَأَهُ عَلَى النَّاسِ عَلَى مُكْثٍ وَنَزَّلْنَاهُ تَنزِيلاً...؛ (9)
قرآني که آياتش را از هم جدا ساختيم تا آن را با درنگ بر مردم بخواني و آن را به تدريج نازل نموديم.
اين شيوه ي نزول تدريجي مورد اعتراض دشمنان پيامبر (صَلَّي الله عَليهِ و آله و سلم) نيز قرار گرفته مي گفتند: اگر قرآن وحي و از جانب خداست چرا يک باره نازل نمي شود؟ در سوره ي فرقان مي فرمايد:
وَ قَالَ الَّذِينَ كَفَرُوا لَوْلَا نُزِّلَ عَلَيْهِ الْقُرْآنُ جُمْلَةً وَاحِدَةً؛ (10)
کافران گفتند: چرا قرآن يک جا بر او نازل نمي شود؟
از طرفي صراحت برخي از آيات ديگر بر نزول دفعي و يک باره آن در ماه مبارک رمضان و شب قدر و شب مبارک دلالت دارد؛ از آن جمله:
شَهْرُ رَمَضَانَ الَّذِيَ أُنزِلَ فِيهِ الْقُرْآنُ هُدًى لِّلنَّاسِ (11).
إِنَّا أَنزَلْنَاهُ فِي لَيْلَةِ الْقَدْرِ (12).
إِنَّا أَنزَلْنَاهُ فِي لَيْلَةٍ مُّبَارَكَةٍ إِنَّا كُنَّا مُنذِرِينَ (13).
در مقام جمع بين دو دسته از آيات مذکور، ديدگاه هايي نقل شده که به اختصار به آنها اشاره مي شود:
الف) قرآن در شب قدر يک بار بر بيت المعمور يا بيت العزة که در آسمان اول است نازل شده، سپس به تدريج بر پيامبر (صَلَّي الله عَليهِ و آله و سلم) نزول يافت. روايت هم در تأييد اين معنا وجود دارد.
ب) شب قدر بيشترين آيات بر پيامبر (صَلَّي الله عَليهِ و آله و سلم) نازل شده است. لذا نزول قرآن به شب قدر نسبت داده شده است.
ج) شب قدر آغاز نزول قرآن بوده است.
د) شب قدر، شب نزول دسته اي از آياتِ مشخصي است که هر ساله بر پيامبر (صَلَّي الله عَليهِ و آله و سلم) نازل مي شده است و نزول دوم در شب قدر بوده است.
ديدگاه هاي مذکور با ظاهر آيات نزول دفعي و تدريجي سازگاري ندارد. ضمن اين که در بند « ج » آغاز نزول قرآن در شب بعثت در ماه رجب نيز نفي شده است. اما مي توان قول ديگري را در مورد کيفيت نزول قرآن، بيان داشت که بر اساس آن قرآن داراي دو نزول به شکل ذيل بوده است:
الف) نزول دفعي. به اين شکل که معاني و مفاهيم کل قرآن بر قلب پيامبر (صَلَّي الله عَليهِ و آله و سلم) در ليلة القدر نازل شده است.
ب) نزول تدريجي. به اين شکل که الفاظ و قالب هاي معين براي هر آيه از طرف خدا به همراه معنا در طول 20 تا 23 سال در مناسبت هاي متفاوت نزول يافته است.
بر اساس آنچه گذشت، نزول قرآن بر پيامبر (صَلَّي الله عَليهِ و آله و سلم) در قالب الفاظ آن، يکباره و بر يک حرف بوده و در بين روايات نزول قرآن چه دفعي و چه تدريجي سخني از نزول بر احرف سبعه نيست.

پي‌نوشت‌ها:

1. الدرالمنثور، ج8، ص 561 و الميزان في تفسيرالقران، ج20، ص 327. در آن شبه اين روايت را ذکر نموده است. البته نزد شيعه به استناد روايت امام صادق (عليه السلام) نزول جبرئيل بر پيامبر (صَلَّي الله عَليهِ و آله و سلم) به همراه اذن و احترام بوده است.
2. شعرا ( 26 ) آيه ي 193.
3. تکوير ( 81 ) آيه ي 19.
4. ابن سعد، الطبقات الکبري، ج1، ص 197، باب شدّة نزول الوحي علي النبي (صَلَّي الله عَليهِ و آله و سلم). ظاهراً شکل دوم، مقدمات وحي بوده است، نه خود وحي.
5. صدوق، علل الشرايع، باب 7، ص 7.
6. بحارالانوار، ج18، ص 260، روايت 13، باب کيفية صدورالوحي؛ صحيح بخاري، ج1، ص 271؛ مجمع البيان، ج10، ص 570 و ابن سعد، الطبقات الکبري، ج1، ص 198.
7. مزمّل ( 73 )، آيه ي 5.
8. مجمع البيان، ج10، ص 570.
9. اسراء ( 17 ) آيه ي 106.
10. فرقان ( 25 ) آيه ي 32.
11. بقره ( 2 ) آيه ي 185.
12. قدر ( 97 ) آيه ي 1.
13. دخان ( 44 ) آيه ي 3.

منبع مقاله :
مؤدب، سيدرضا؛ ( 1392 )، نزول قرآن و رؤياي هفت حرف، قم: مؤسسه بوستان كتاب ( مركز چاپ و نشر دفتر تبليغات اسلامي حوزه علميّه قم )، چاپ سوم.